بازاریابی فرش دستباف

 شهدخت رحیم پور- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فرش

 

 

بحث آسیب پذیری اقتصاد تک محصولی ولزوم توجه به صادرات غیر نفتی در ایران از دیرباز مطرح بوده است. ایران با توجه به تولیدات متنوع فرش(روستایی،عشایری و شهری) و استعدادهای بالقوه نیروی انسانی در زمینه های مرتبط با تولید فرش ، دارای مزیت نسبی ست.

هرچند فرش ایران در جهان کالایی مطبوع و مطرح می باشد اما به دلیل ناکارایی عملیات بازاریابی ، در مقایسه با تولیدات کشورهای رقیب؛ این مزیت را از دست داده است. با توجه به اشتغالزایی ، عدم سرمایه گذاری کلان و عدم وابستگی به فناوری پیچیده ، توسعه صادرات فرش از نظر مزیت نسبی بودن بخش مهمی در ارزآوری کشور دارد.

ایران از مهمترین کشورهای تولید کننده فرش است. با توجه به اشتغال قشر مرتبط با این وجه تولید انسجام مسائل مرتبط با بازاریابی اصلی ضروری به نظر می رسد. شبکه های بازرگانی فرش ایران در توانایی پوشش و گسترش تمایل مردم در داخل و رونق بازار خارجی در کنار مسائل مرتبط با روابط بین المللی می توانند زمینه مناسبی برای بازاریابی فرش دستباف ایجاد کنند. توجه به مسائل مرتبط با بازاریابی فرش مانند: - تقاضاهای تفاوت - انواع محیط بازاریابی - تقسیم و تعیین بازار هدف - نیازها و رفتار خریداران - اندازه گیری کمی بازار و پیش بینی فروش - اهداف بازرگانی و سازمان بازاریابی - برنامه ریزی بازاریابی عمومی و بازاریابی مخصوص و تصمیم یری در این زمینه ها به همرا ه سیستم بازاریابی و خلاقیت های موجود، پروسه ضروری فرش دستباف است.

جایگاه بازاریابی که رسالت واقعی خود را در جلب رضایت مشتری قرار دهد در عصر رقابت کنونی که تنوع محصولات ارائه شده و رقابت نزدیک وجود دارد، جهت شناخت بهتر فرصت ها و استفاده بهینه از آنها در کنار شناخت عوامل تهدیدکننده، طلب کننده کنار نهادن نگرش درون به بیرون و جایگزین نمودن نگاه بیرون به درون است. دقت نظر به تقسیم بندی بهینه بازار که؛

 (1 از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفهباشد.

(2 با توجه به منابع در دسترس امکان اجرا داشته باشد.

(3 میزان خرید بخش های متفاوت قابل اندازه گیری باشد.

(4 خریداران در دسترس، امر مهمی ست که در تعیین استراتژی بازاریابی مهم اند. عوامل فرهنگی ، فردی، اجتماعی، شخصیتی و روانی باضافه شناخت فرصت های نویدبخش و شناخت چالش های مهم بازاریابی فرش زمینه مناسبی در تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت فرش دستباف دارد.

بازاریابی در فرش از این نظر که چه تولید شود؟ چگونه تولید شود؟ چگونه فروخته شود؟ و به چه کسانی فروخته شود؟ اهمیت دارد.

در سیر تاریخی برابری نیاز با توان خرید و سپس نظام فئودالی و سرمایه داری اولیه تا سرمایه داری ثانویه و تفاوت سبک کشورها در متفاوت شدن بعد اقتصادی، بازاریابی روزبروز گسترده تر شده است. همزمان با این امر، نگاه سرمایه ای از فرش بر روی کالای مصرفی بودن متمرکز گردیده است. همسو نبودن بازار فرش ایران با اتفاقات بازار جهانی از نگاه مشتری، فروشنده و بافنده آسیب پذیر بودن این کالا را در بازار جهانی بهمراه داشته است. گزینش نامناسب استراتژی بازاریابی یا صریح تر اینکه بازاریابی وجود ندارد، تولیدات فرش ایران را با مشکلات عدیده ای همراه ساخته که علاوه بر معین نبودن شاخص های تولید فرش ، بالا بودن هرینه تمام شده مواد اولیه که توانایی تولید را کاهش میدهد. تنها با گسترش دانش و تاکید بر کهن بودن فرش دستباف معضل این کالای غیر نفتی کاسته نخواهد شد.

"تغییر متغیرهای اقتصادی مانند درآمد، هزینه زندگی،نرخ بهره و الگوی استقراض و پس انداز تاثیر زیادی در بازار دارد"(الوداری،43،1384).لزوم دقت توجه شرکتهای تولید کننده فرش در آینده نگری اقتصادی به متغیرهای فوق و استفاده از نوسانات موجود برای بهبود محیط اقتصادی فرش امری گریزناپذیر است.با توجه به عقیده کاتلر در مورد بازاریابی که آنرا"مدیریت رابطه سودمند با مشتری میداند"(کاتلر،8،2008) این پرسش مطرح می شود که تا چه اندازه فرش دستباف در این مهم موفق بوده است؟ به چه میزان سوددهی تولیدکننده دست یافته که ناشی از رضایت مصرف کننده باشد؟ و آیا با شرایط استراتژیک کنونی چه میزان باید بر بازاریابی خارجی و چه میزان بر بازاریابی داخلی باید متمرکز بود؟

لزوم پاسخگویی به این سوالات در سیکل تولید ضرورتی ست که پاسخی منسجم را می خواهد. این امر میسر نخواهد شد مگر در اندازه گیری کیفیت ارائه فرش متغیرهای متناسب با جغرافیا و فرهنگ در کنار روابط تعریف شده بتواند پاسخی به خلا موجود در بازار فرش دستباف بدهد.

باشد آنروز که اجبار زندگی تنها دلیل گره زدن بر تار قالی نباشد